ترا من چشم در راهم (شعر خاطره انگیز نیما یوشیج)

ترا من چشم در راهم ،


شباهنگام که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی


وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم


ترا من چشم در راهم....



شباهنگام ،در آن دم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند


در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام ،


گرم یاد آوری یا نه 


من از یادت نمی کاهم ،


ترا من چشم در راهم.....


( نیما یوشیج )

آی آدم ها (نیما یوشیج)

 آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید !

 

یکنفردر آب دارد می سپارد جان.

 

یک نفر دارد که دست و پای دائم‌ میزند...


روی این دریای تند و تیره و سنگین که می‌دانید...

 

( به ادامه مطلب بروید )

ادامه نوشته

خانه ام ابری ست(نیما یوشیج)

خانه ام ابری ست...

 

یکسره روی زمین ابری ست با آن.

 

از فراز گردنه خرد و خراب و مست

 

باد میپیچد...


یکسره دنیا خراب از اوست

 

و حواس من!

 

آی نی زن که تو را آوای نی برده ست دور از ره کجایی؟


...


( به ادامه مطلب بروید )

ادامه نوشته

مهتاب (سروده ی زیبای نیما یوشیج) :

ميتراود مهتاب
 
مي درخشد شبتاب
 
نيست يكدم شكند خواب...
 
به چشم كس وليك
 
غم اين خفته چند
 
خواب در چشم ترم مي شكند...
 

( به ادامه ی مطلب بروید )
 
ادامه نوشته

شعر زیبای رویا(نیما یوشیج)

دوش در مستی رویای پریشان چو مرا

 

دیده می خفت و دل اما به نهان می کاوید

 

سود بر لوح جبینم سر انگشتی گرم

 

از ره خواب جهانید مرا همچو امید...

 

( به ادامه مطلب بروید )

ادامه نوشته