بگو کجاست؟(سروده تاثیر گذار فریدون مشیری)

بگو کجاست؟

 

 

اي مرغ آفتاب!

 

زنداني ديار شب جاودانيم

 

يك روز، از دريچه زندان من بتاب...

 

 

*برای خواندن این شعر زیبا به ادامه مطلب بروید*

ادامه نوشته

هزاران اسب سپید...(فریدون مشیری)

هزاران اسب سپید...

 

 

به سنگ ساحل مغرب شكست زورق مهر،

 

پرندگان هراسان، به پرس و جورفتند .

 

هزار نيزه زرين به قلب آب شكست .

 

فضاي دريا يكسره به خون و شعله نشست ...

 

 

*برای خواندن ادامه شعر به ادامه مطلب بروید*

ادامه نوشته

آسمان کبود(فریدون مشیری)

آسمان کبود

 

در آن شب تاريك وآن گرداب هول انگيز،

 

حافظ را

 

تشويش توفان بود و « بيم موج » دريا بود!...

 

*به ادامه مطلب بروید*

ادامه نوشته

سروده ی خاطره انگیز کوچه (فریدون مشیری)

کوچه

 

بي تو مهتاب شبي باز از آن كوچه گذشتم

 

همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم

 

شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم،

 

  شدم آن عاشق ديوانه كه بودم ...

 

 

به ادامه مطلب بروید

ادامه نوشته